آشفته بازار زندگی

مدت هاست حس می کنم زندگیم خیلی آشفته شده. مثلا روزها می شینم و به این فکر می کنم که چطوری می تونم کارایی که تو وب انجام می دم رو سرو سامون بدم تا هم وقتم الکی هدر نره و هم واقعا از کاری که انجام می دم یه چیزی گیرم بیاد اما از شما چه پنهون؛ نمی شه!

  شاید بیشتر به این خاطر باشه که ما زیادی به آسایش و راحتی معتاد شدیم. تو همین مثال وب؛ یه روز ما یه پرشین بلاگ داشتیم و فوقش یه بلاگر اما الان از بس سرویس های اینترنتی زیاد شده و تبلیغات روشون زیاده و همه جوره آدمو وسوسه می کنه من خودم حساب کتاب اکانت هایی که تو وب دارم از دستم در رفته!

تو زندگی آفلاین هم دقیقا همین اتفاق افتاده. زیادی با آت و آشغالای مختلف سر خودمون رو شلوغ کردیم. هر روز یه محصول تازه می آد بازار و حول برمون می داره که از زمونه عقب می مونیم و اینا...خبر نداریم که اصلا بحث زمونه نیست! بحث مصرف گرایی و تحت تاثیر تبلیغ قرار گرفتنه.

از پس اکانت های دنیای انلاینم بر نیومدم اومدم تو پرشین گیگ اکانت باز کردم مینیمال نویسی کنم! چقدر هم مینیمال نوشتم خیر سرم!

گاهی واقعا نمی دونم دارم چیکار می کنم...
گزارش تخلف
بعدی